Sunday, February 28, 2010

حق؟

اگر ... همه ...  نه ... بل ... بخشی ... از مشکلات ما از نگاه های حق به جانب شروع شد

Monday, February 22, 2010

ویر زلف

توی مدت زمان باقیمانده تا رجعت به وطن ... این هفته به احتمال خوبی ... شلوغ ترین هفته من است ... دو تا ددلاین دارم و یک ارایه و کارهای استاد گیر ... همه اینا باید در ۵ روز اتفاق بیفته ... ولی نمیدونم چی شده که از صبح علی الطلوع ویرم گرفته که برم روی واژه  ... زلف ... در ادبیات فارسی یه جستجویی بزنم  ... به نظرم زیر فشار ... آدم بیشتر حال میکنه که به علایقش بپردازه

فعلا به ... سیاهی زلف ... بوی زلف ... پیچش زلف ... رسیدم ... از این مقال بیشتر خواهم نوشت

بک تو وورک 

Sunday, February 21, 2010

زمزمه روزانه

من از آن روز که در بند توام آزادم

Sunday, February 14, 2010

حریم زن


حریم ... زن ... مرز 
زنان بر بالهای رویا ... نوشته فاطمه مرنیسی نویسنده مراکشی  است ... راوی کتاب ... دخمل بچه ۹ ساله ایست که با زبان شیرین کودکانه اش ... قرار است به مرور با حریم های مخصوص جنس خودش آشنا شود ... کتاب سخن از زبان زنان روشن فکر سنتی میگوید ... کتاب .... دنیای شاد و شیرینی دارد ... جز معدود کتاب های فمینیستی که نویسنده یه طرفه به قاضی نرفته

طرح روی جلد ... تفسیر مخصوص خودش رو می طلبد  و واژه حریم ... بدون شک ... پرتکرارترین واژه این کتاب است



از کتاب ... صفحه ۱۰۲
آیا حریم واقعی این است که در آن یک مرد با چند زندگی کند؟ ... آیا هر مرد متاهلی حریم دارد؟ ... شاید هم حریم به مردی تعلق دارد که نشانه مردانگی قابل توجهی داشته باشد ... از آن پس دریافتم حریم عبارت از بازی میان مردان و زنان است ... مردها حریمی درست میکنند  تا قدرتشان رو در برابر مردهای دیگر به اثبات برسانند

بهشت هم بی مشکلات کامل نیست

کتاب شادی در آسمان ... اثر شارل فردینان رامو ... کتابی است صد صفحه ای ...که به زندگی بعد از مرگ میپردازه ... و از شانس خوب ما ...بهشت برین رو توصیف میکنه ... داستان از اینجا شروع میشه که عده ای از اهالی یکی از دهکده های سوییس از گور برمی خیزند و روانه خانه های خود که از نو ساخته شده اند ...میشوند ... کور بینا میشود ... معلول راه میرود ... ظلم ... پول ... جنایت ... دیگر وجود ندارند ... گذشته و آینده معنایی نداره و هزار و یک چیز خوب دیگه
اما
به زودی روحها دچار ملال میشوند

آری ... به نظر میاد بهشت هم بدون مشکلات ... بدون حس ترس ... بدون استرس کامل نیست 

Wednesday, February 10, 2010

خدایش بیامرزد

میگن بدی عمر دراز اینه که  آدم مرگ نزدیکاشو میبینه ... ما هنوز عمری نکردیم و این همه مرگ نزدیکان رو دیدیم
میترسم بسوزم از این همه پختگی

جمله معروف ... بهت فرصت جبرون میدم ... رو من از این خدا بیامرز یاد گرفتم ... تو بچگی زیادی به من حال میداد ... وقتی نگاه متشکرانه بهش میکردم ... جواب میداد ... بهت فرصت جبرون میدم ... پیر که شدم باید بیای پشتمو توی حموم کیسه بکشی

روحش قرین شادی

Saturday, February 6, 2010

زمزمه روزانه

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم ... شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم

Followers