Monday, January 23, 2012

خاطرات ساده ... سلام میثاق, سلام استاد ... ژاپنی عزیز, کارگروهی رو بفهم


فیلدی من توش کار میکنم به نسبت, فیلد جدیدی است. فیلدی که سعی داره تا حدامکان میون بروبچس کامپیوتر و زیست ارتباط برقرار کنه. چیزی که به نظر من اصلا کار آسونی نیست.
چرا که یه کامپیوتری سعی در مجرد کردن جهان واقع داره و همه چیز رو عدد میبینه در حالیکه زیست شناس در جهان واقع, به دنبال جواب سوالش میگرده و از عدد بیزاره و دنبال نمونه میگرده

بگذریم

از طرف موسسه تحقیقاتی هلند کلاسی بسیار فشرده از ۷ صبح تا ۷ شب به مدت یک هفته تشکیل شد که ما هم به دستور استاد راهنما مجبور به شرکت شدیم.
برگزار کننده ها تا حد امکان سعی در ایجاد تنوع در کلاس داشتند. ۴۰ نفر دانشجوی دکترا که ۲۰ تای آنها پیشینه کامپیوتر داشتن و ۲۰ نفر از آنها پیشینه زیست و از کشورهای مختلف. آز آمریکا بگیر تا برس به ژاپن.
هر روز گروههای مختلفی تشکیل میشد و شرکت کنندگان مجبور به ارایه کار گروهیشون بودند. نکته ای که امروز میخوام بگم اینه که یادی از استاد خودم میثاق باقریان بکنم که اصول ارایه کردن رو من از ایشون یاد گرفتم. در زمان ارایه ها که همه به دنبال ارایه فرمولها و جزییات بودن ... من با الگوبرداری از ارایه میثال در دروس فوق لیسانس, فقط به ذکر کلیات در قابل یک داستان اکتفا کردم و در نهایت جز بهترین ارایه کنندگان انتخاب شدم. افتخاری که بدون شک میثاق هم در آن شریک است. نکته دوم هم این که در ضمن این کارگروهی, تجربه کار با ملیت های مختلف رو کسب کردم و به نظرم ژاپنی ها سخت ترین ملت به منظور کار گروهی هستند. در زمانی که بقیه اعضا بحث میکنن نمونه ژاپنی موجود در گروه مقاله میخواند و در زمانی که ما مقاله میخوندیم ایشون وقفه بحثی ایجاد میکرد.


Thursday, January 12, 2012

خاطرات ساده ... باشد که بااااااز بکنیم از این کارها

آخرین جمله تلفنی پدر پس از ترک اینجا: این سفر رو هیچ وقت فراموش نخواهم کرد

و من مطمین شدم که مهمترین نتیجه دوران دکترام همین آوردن مامان-بابا به قاره سبز بوده است





Sunday, January 8, 2012

خاطرات ساده ... آمدنم بهر چه بود؟

یک ماهی میشد که غربت, با وجود مامان بابا رنگ و بوی وطن گرفته بود

پرواز کردند به سوی وطن
حالا من موندم و عیال و بازگشت به سوال همیشگی


آمدنم بهر چه بود؟؟؟؟









Followers