در شهر ما(ست) زاهدان سر به هم میزنند و رندان جام می
آنان سراپا مطمین از آنچه میگویند و اینان رقص کنان بی ادعا
آنان سراپا مطمین از آنچه میگویند و اینان رقص کنان بی ادعا
ما هم که از بی خبرانیم ... گه با اینان نشینیم و گه دور آنان
هیچ یک جز یاد مادربزرگ نمیکند آراممان