Wednesday, June 30, 2010

عادت برنامه نویسی ... تست

یعنی اگر یه روزی ... یه دانشجویی بیاد سراغ من
و بپرسه که توی برنامه نویسی ... سعی کنم به چه چیزی عادت کنم؟؟

کلی نخواهم گفت ... سعی کن تمیز بنویسی
یا جزیی نخواهم گفت ... عادت کن کامنت بنویسی برای کدهات


تاکید میکنم ...همیشه ... هرجا ... برای هر برنامه ای ... عادت کن
تست بنویسی ... تست

توی این روزایی که کد کروکثیف میزنم ... تمام دل خوشیم به این کلاسهای تست است

حال ما

اگر جویای احوال اینجانب باشین ... خسته ام ... تمام

همه دارن میرن تعطیلات و ما اینجا همچون کارگران اخراجی ... شبه تحقیق میکنیم ... آخر کسی نیست به اینا بگه ... در چنین روزای نایس تابستونی ... باید زیر سایه درخت ... در حالیکه نسیم خنکی میوزد ... تحقیق کرد ... نه اینجا در چهار دیواری

هویجوری: اولین کلمه ای که این رفیقمون از زبون فارسی یاد گرفته و تکرار میکنه ... کلمه تشکر است





Tuesday, June 29, 2010

زمزمه روزانه

شاعر میگه
شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست


ما هوس کردیم بگیم
شاه نشین فکر من تکیه گه نگاه توست







Sunday, June 27, 2010

بل آمی ... دوست خوب

بل آمی که در زبان فرانسه به معنای دوست خوب می باشد ... توصیف لایه های پنهان جامعه فرانسه است ... مرد حقه باز یا زن خیانتکار مطرح نیست ... جامعه کل یوم فاسد است ... اگر دنبال خوندن کتابای متنوع هستین میتونید این رمان رو هم توی برنامتون بزارید


از کتاب ... صفحه ۱۶۲
شاعر جواب داد ... همیشه همه چیز را سیاه میبینم ... پسرم ... شما هم چند سال دیگر دچار این وضع خواهید شد. زندگی مثل یک تپه است تا زمانی که آدم بالا میرود خوشحال است ... ولی وقتی آن بالا میرسد ناگهان چشمش به سرازیری می افتد ... و به پایان کار که مرگ است. وقتی آدم بالا میرود زمان به کندی میگذرد ... ولی موقع پایین آمدن خیلی سریع سپری میشود. در سن و سال شما آدم شاد است. آرزوی خیلی چیزها را دارد که به آنها نخواهد هم رسید. در سن من دیگر انتظار چیزی را ندارد ... مگر مرگ

دورا شروع کرد به خندیدن: از حرف های شما تنم لرزید


Saturday, June 26, 2010

آنم آرزوست

اگر مجبور بودی روی ۱۶۰۰۰ داده کار کنی و بعد از دوروز فقط ۲۵۰ تاشون پردازش شده باشن ... طبیعیه که یکی از آرزوهات ... داشتن یک ابر رایانه بشه



Thursday, June 24, 2010

خاطرات ساده: جام جهانی

صحبت جام جهانی است ... المان ابتدا باید با انگلیس مسابقه بده و دور بعدی با برنده آرژانتین - مکزیک
این رفیق ما میگه که انگلیسیها کلی خوشحالند که در مقابل آلمان قرار گرفتن ... میگم به دلایل همون جنگ جهانی دیگه ... با سر تایید میکنه ...منم میخندم ... میگم همه تیمای اروپایی دوس دارن مقابل آلمان بازی کنند ... بعد با خنده ادامه میده که از اونطرف آرژانتینیا هم دوس دارن مقابل انگلیس بازی کنن ... توضیح میده که گذشته از از اون ضربه دست مارادونا ... این دو تا کشور سر مالکیت یه تیکه صخره ...آره فقط یه تیکه راک ... حسابی کل دارن ... انگلیس نیروی نظامی برده به اون صخره ... آرژانتین شروع به خونه سازی کرده روی اون صخره

Wednesday, June 23, 2010

خاطرات ساده: حسین --- بهجت

امروز هم اتاقیم ... روی یک کاغذ درشت نوشته بهجت ... ازم میپرسه این اسم توست؟ میگم نه ... میگه خواستم اسمتو روی تخته بنویسم سرچ کردم به این رسیدم ...خندم گرفته ... معنای بهجت رو میپرسه و من میگم هپینس

Tuesday, June 22, 2010

لحظات ساده-خوش زندگی



دلداری دادن استاد بعد از رد شدن مقاله
HB: This is not good news, but not too bad either





Monday, June 21, 2010

لحظات ساده-خوش زندگی



یک استخر جانانه بعد از کار روزانه



Sunday, June 20, 2010

لحظات ساده-خوش زندگی

خواب عصرگاهی در روز تعطیل
چایی نبات بعد از خواب عصرگاهی

Saturday, June 12, 2010

دو قرن سکوت


نمی دانم و باز بر سر سخن خویش هستم که نویسنده تاریخ ... هم از وقتی که موضوع کار خویش را انتخاب میکند از بیطرفی که لازمه حقیقت جویی است خارج شده است
فروردین ۱۳۳۶

سوالات وابهامات زیادی هنوز تو ذهن من هست ... هنوز هم برای من جای پرسش است که
 
 نگرش ایرانی جماعت به فرمانروایان صحرا (عربان) قبل از اسلام چه بود ... این که در قادسیه و نهاوند چه گذشت و سرداران ایرانی چه دیدن ... سخن اسلام که از آن به بحث یاد میشود و نه سخن شمشیر در مواجه با ایران چگونه نشان داده شد ...این که رفتار فاتحان عرب که در کتاب از انها به سوسمارخوارانی یاد میشود که نقره رو از زر و فرش رو از گلیم تمییز نمیدادن ... بعد از فتح چه کردن در این دیار ... این که کوفه بعد از فتح ایران و با غنایم حاصله چگونه ساخته شد ... این که در ادامه تاریخ اسلام و عرب و ایران چگونه به هم پیوند خورد ... این که ابومسلم بی نوا چگونه حکومت عربی رو از بنی امیه به بنی عباس منتقل کرد و چگونه خود در کسوت مهمان توسط منصور خلیفه عرب کشته شد ... این که علت سیاه پوشی ابومسلم چه بود آیا ریشه در باهیبت بودن رنگ سیاه داشت یا در مقابله با سبز اموی بود ... این که در کنار کتاب سوزی ها و رسمی شدن زبان  کشور به زبان عربی ... به زبان فارسی چه میگذشت ... این که با قدرت گرفتن بنی عباس بغداد که شهری بود محل تلاقی و تماس به عرب و عجم چگونه ساخته شد ... شهری که اسمش فارسی ... خداداده معنایش  ... هزار و یک شب نام نهاندش و به مانند تیسفون در زمان ساسانیان فرستادگان ملوک جهان به آنجا می آمدند... بانگ رستاخیر هویت ایرانی از کی شروع شد ... این که مامون که مادری ایرانی داشت و به یاری اهالی خراسان روی کار آمد چگونه به عنوان تاریخ عطفی در تاریخ ایران در آمد ... دلیل روی کار امدن اولین فرمانروایان ایرانی به نام طاهریان و تسلط آنان بر خراسان چه بود ... سرداران ایرانی پای بند به دوران ساسانی چه میکردن ... بابک و مازیار و افشین (سرداران ایرانی) چه آرزوهایی در سر داشتن ... این که بلافاصله بعد از بابک  ترکیب خرم دین رو بر زبان میاری و نمیدانی خرم دینان که بودن ... جنگ عقاید میان اسلام و زرتشت و  مانی و مزدک و زندقه  و سایر ادیان چگونه انجام میشد ... این که چطور تنها در زمان مامون این فضای آزادی بیان برای گفتگوی ادیان مطرح شد ... این که چطور نفرت از عرب ... اندک اندک به نفرت از هر آنچه به عرب تعلق داشت منتهی گشت و شعوبیان پدید آمدند و هزار و یک سوال دیگر

به نظرم کتاب دو قرن سکوت با زبانی شیوا خیلی از سوالات بالا رو جواب میدهد ... حس شیرینی خواهید داشت در حین خواندن کتاب 



از کتاب ... یک دورنما ... صفحه ۳۲۳ کتاب
در طی این دو قرن بر ایران چه گذشت؟ دورنمایی از تاریخ و حوادث این دو قرن را اکنون میتوان ترسیم کرد. نخست طوفانی سهمگین و خروشان برآمد و دولت ساسانی رو زیر و زبر کرد. شهرها تسخیر شد و مالها به تاراج رفت. چندی بعد حجاج در عراق و قتیبه در خراسان و دیگر عربان در همه جا کشتارها و بیدادهایی سخت براندند. دیری بر نیامد که مغلوبان پیکاری عظیمی با فاتحان آغاز نهادند. ابومسلم و مقنع در خراسان و جاویدان و بابک در آذربایجان و سپهبد  خورشید و مازیار در طبرستان به کوشش برخاستند زیرا که برای رهایی از خواریها و کوچک شماریهای عربان مردم ایران جز رستاخیز چاره ای نمی دیدند. در طی این رستاخیز پهلوان مغلوب قد برافراشت و پشت فاتح مغرور رو به خاک رسانید. تفوق ایرانیان بر عربان آشکار گشت. حکومت وسیادت عربان رفته رفته چون رویای شب نیمه تابستان دود و باد گردید. خاندانهای ایرانی دوباره امتیازات کهن را به صورتی دیگر به دست آوردند و یا لامحاله این قدرت و حشمت طاهریان وصفاریان را به دست افتاد و بدین گونه آنچه در آغاز یک طوفان بر باد رفته بود در پایان یک شب که در وحشت و سکوت ... دو قرن هول انگیز گذشت ... دوباره تا حدی به سامان و قرار خویش بازآمد

Tuesday, June 8, 2010

عشق



یه سوال کوچولو ... مجنون اگر یکی بهتر از لیلی پیدا میکرد باز هم به لیلی وفادار میموند؟ 
جواب کوچولو اگر بله باشد ... مجنون به کسی عشق میورزه که از دیدگاه اون بهترین نیست ... و اگر جواب کوچولو خیر باشه ... اونوقت عشق یه چیزی تو مایه های خودپسندی و اینا میشه

توی پرانتز اضاف کنم که من به تفاوت زاویه دید افراد به یک شخص یا چیز خاص اعتقاد دارم ...بنابراین بنا به قانون انتفا مقدم ... ممکنه این سوال اصلا موضوعیت نداشته باشه





 

Tuesday, June 1, 2010

زمزمه روزانه - مژگان





گرسایه مژگانش به دادم نرسیدی ... در شعله برق نگهش سوخته بودم




Followers