Saturday, November 6, 2010

مولوی ... تویی که هنوز هم نمیشناسمیت ... با لهجه باباشاه

شمس تبریزی به روحم چنگ زد
لاجرم در عشق گشتم ارغنون

....
Shams Tabrizi touched my soul
Inevitably I became an orgnon [in the subject] of love
....

ولی با لفظ "touched" یا لمس کردن درست اصل مطلب از بین میرود.
زیرا آن بازی لفظی به خاطر معنای دوگانه چنگ زدن است که از اسم چنگ و فعل زدن ترکیب یافته است.
اما چنگ زدن یا به چنگ گرفتن چیزی ... متضمن معنای خشونت و زور است ... بنابراین تصویر اصلی به وجود آمده این است که شمس تبریزی به روح من دست یافت یا به عبارت بهتر انگشتان خود را در روح من فرو برد. اما ذکر نام ارغنون که یک ساز است در پایان شعر ... بلافاصله معنای دوم چنگ یعنی ساز چنگ را به خاطر می آورد. بنابراین معنای دومی که به ذهن میرسد این است که شمس تبریزی چنگ روح مرا نواخت. به این معنا که این دقیقا روح مولوی است که چنگ نامیده شده است و این انگشتان شمس است که به آن میرسید و آن را مینوازد.
حال سوال این است که چرا ارغنون انتخاب شده که کمتر در مجالس سماع صوفیانه کاربرد داشته است و چرا مولوی از سازهایی چون نی یا بربط یا دف که متداولتر است نامی نمیبرد؟
......
در پاسخ باید گفت که برخلاف این سازها که نیازمند حرکت فعالانه و پرشتاب انگشتان است تا نوای دلخواه را تولید کند ساز ارغنون از قبل کوک شده است.

و همچنان بحث روی این بیت ادامه دارد

با اندکی تغییر ....ازصفحه ۸۱ ... کتاب میراث مولوی ... شعر و عرفان در اسلام ... نوشته ویلیام چیتیک ... آنه ماری شیمل ... کریستف بورگل و دیگران ... ترجمه ... مریم مشرف ...

از این کتاب بسیار بیشتر خواهم نوشت :)

No comments:

Post a Comment

Followers