Wednesday, March 16, 2011

خاطرات ساده ... وطن

ممممممممم ... خوب قراره بعد از یک سال ... به امید خودا راهی وطن شویم ...
کرکره اینجا رو برای یه ماه پایین میکشیم و یک ماه زندگی در دنیای واقعی رو تجربه خواهیم کرد ...
هدف همچنان ...
فقط و فقط ...
نگه داشتن لبخند رضا روی صورت مامان باباس ...
بگذریم
توی این چند هفته ای که در وطنم ... امیدوارم حداقل یه فیلم رو تو سینما آزادی ببینم ... چه بهتر که فیلم اصغر باشه ... یه قدمی هم توی ولی عصر بزنیم و به دنبال اون توی پارک ملت ... امیدوارم وقت بشه که دوباره با برادرم چند تا کارتون دوبله فارسی ببینم ... چه بهتر که بارن یارد رو چند بار ببینیم ... توی مسافرت که فارغ از تلویزیون وطنی میشیم امیدوارم بشه یه فیلم خنده دار با خونواده ببینم ... پیشنهاد من همچنان میش و بعد از ظهر سگی سگی است ... قسمت بشه یه جیگر هم در روز بارونی میزنیم

شاد باشین
کارگر اخراجی


No comments:

Post a Comment

Followers