Thursday, October 8, 2009

بلد سلامت میکند

برنامه تفریحی کنفرانس در شب ... تور یک ساعته در شهر لیوبلیانا  ... صرف شام بر روی کشتی و گشت روی کشتی تا نیمه های شب بود ... روی عرشه هر جا که سر میزدی ... جمعیت سه چهار نفری گرد بودن ... صحبتاشون همچنان بوی مقاله و کنفرانس و دانشگاه میداد ... نکته جالب این بود که افراد باتجربه تر ... به نظر میومد که محدود به یک گروه نمیشدن و مدام میون گروه های مختلف وول میخوردن ... دنبال شناختن افراد بیشتر و همکاری های بیشتر بودن ... منم چند تا ارتباط پیدا کردم ...  با  استادی از ایتالیا ... به نظر میومد که حسابی محور تحقیقاتمون یکسان است ... تبادلات علمی و ارتباطی کردیم و  همچنان ارتباط ایمیلی ما پابرجاست

با همه وول خوردن هایی که توی گروه های مختلف انجام میدی ... یهو میبینی که آخر شب ... در کنار یه ترکیه ای و یه عرب در حال خوردن هستی ... اینگاری ... ماها حرفای هم رو بهتر میفهمیم ... جهانی بینی ما در مورد زندگی ... دنیا و خونواده ... با همتایان غربیمون خیلی فرق داره ... خلاصه  ... شب است و دیر وقت ... قدم زنان با استاد میریم که بخوابیم .. استاد حسابی شنگول است ... خاطرات جالبی تعریف میکند

روز دوم ... اتفاق خاصی رخ نداد ... عصر عازم بلد شدیم ... توریستی ترین شهر اسلونی ... به محض ورود به شهر ... به محل دریافت کارت ها و  سایر خرت و پرت های کنفرانس شدیم ... یه کیف و یه تی شرت ... از مهمترین موارد قابل اشاره بودن ... هتل رو قبلا دوستم رزرو کرده بود ... پنج روز آینده رو باید با فردی از آلمان که در بلژیک درس میخونه  و همسر ُفرانسوی دارد ... سر کنم  ... آشناییمون بر میگرده به کنفرانس قبلی در فرانسه ... اونجا هر دو ارایه داشتیم .... چیز زیادی ازش نمیدونم ...برخلاف اسمش که خیلی سخت  و نامانوس تلفظ میشود ... آلبرییخت ....مانند همه آلمانیهایی که توی یک سال اخیر آشنا شدم ..بسیار خونگرم می نمود

No comments:

Post a Comment

Followers