Thursday, July 22, 2010

خاطرات ساده ... کارگر برنامه نویس

روزهایی که میگذرد روزهای انتظار است ... منتظر جواب هستم ... هرچند میدونم که موقع جواب دادن چندان خوش قول نیستند ... اما با این همه هر چند دقیقه یک بار ... ریفرشی میکنم صفحه مقابلم را تا بلکه جوابی رسیده باشد ... روزای اخیر استهلاک این انتظار بالا رفته ... بهترین راه برای تحمل پذیر کردن این انتظار ... همانا کد زدن است ... کارهای دیگر را هم امتحان کردم ... اما بدن ما ... بیشتر از همه با کدزدن ارتباط برقرار میکند ... کمی کد جدید میزنم ... ایده خاصی ندارم ... کدهای قدیمی رو دوباره پیاده سازی میکنم ... ریفکتور میکنم ... تست مینویسم ... اینها حس خوبی به من میدهند ... حسی بهتر از کارهای دیگر که برای رهایی از حس انتظار انجام دادم ... به نظر میاد هنوز هم ... یک برنامه نویس ساده اخراجی هستم

..

2 comments:

  1. انتظار چی حسين؟
    خوبی؟
    يه ايميل به ما بزنی بد نيستا ...
    :(

    ReplyDelete
  2. سلام بر میثاق عزیز
    انتظار 'جواب مقاله' عزیز دل برادر ...خوش بختانه عاقبت به خیر شدن...شرح حالشون رو در پست بعدی نوشتم

    رییس خیلی مخلصیم ...میس یو

    ReplyDelete

Followers

Blog Archive