Saturday, July 31, 2010

جود گمنام ... Jude the Obsecure



همه ما کم و بیش به خوندن کتابای قهرمان پرور و پایان خوش* تمایل داریم ... کتاب جود گمنام ... اثر متفاوت توماس هاردی ... ترجمه ابراهیم یونسی ... بسیار سعی میکنه که یه تصویر واقعی ... هر چند بسیار تلخ ... از زندگی رو تعریف کنه
کتاب با داستان پسرک یتیمی که رویای دانشگاه و مدارج بالای ترقی در سر داره ... شروع میشه ... و انصافا پسرک در همین راستا هم تلاش بسیاری میکنه تا سن ۱۹ سالگی که اولین برخوردش با قشر زن رخ میده ...

از کتاب صفحه ۴۹
و جود ... این دانشمند تازه کار ... این کسی که انتظار داشت در آینده دکتر الهیات ... استاد ... اسقف و از این قبیل باشد ... اکنون از این که میدید زیبایی روستایی او را مورد لطف قرار داده و با او به گردش آمده است احساس غرور و افتخار میکرد

یواش یواش ... جود به این نتیجه میرسد که دوست داشتن زن زیبا خیلی بهتر از این است که آدم دانشجو و یا ... باشد

تا اواخر کتاب ... جود پرسودای ما همچنان درگیر زن و بچه و مسایل روزمره است ... تا این که در صفحه ۴۱۱ خطاب به جمعی که به دیده تحقیر نگاش میکردن سخنرانی غرایی میکنه که در این مقال نمیگنجه و آخرش اضافه میکنه که ... آنچه من میخواستم انجام دهم ...هنوز دو سه نسل کار دارد ... حقیقتش ... من با این جمله آخری ... بیش از هر جمله دیگری در این کتاب ارتباط برقرار کردم

* happy end




No comments:

Post a Comment

Followers

Blog Archive