Sunday, September 19, 2010

خاطرات ساده ... کنفرانس محبوب ... روز اول


امسال کنفرانس نیم هزار نفری محبوب من در کشوری برگزار میشه که برای من نماد گاو بازی و رنگ قرمزه ... حدود ۲ ساعت با هواپیما حرکت کردیم ... تنها نکته عجیب این بود که در هواپیما پول غذایی که به ما دادن رو همونجا نقدا از ما گرفتن که گویا این به دلیل بسیار ارزان بودن بلیط هواپیما بود... نکته دیگر هم به دلیل شباهت ظاهری اینجانب با ساکنان این کشور تقریبا هر کی به ما میرسید به زبان محلی شروع به صحبت میکرد و من هم کلا بیل میرفتم ... بگذریم

طیف شهری اینجا کاملا متفاوته با فضای شمال قاره سبز ... در اولین نگاه در فرودگاه ... چشممان به درختان نخل آشنا شد و ما رفتیم به فضای شرقی ... به این نخل ها ... مردم تیره و خونگرم رو هم اضافه کن که در عصر یک شنبه هم چنان بیرون از خونه تفریح میکردن و برخلاف هم قاره نشینانشون ...اصلا کاری به چراغ قرمز و محل عبور دوچرخه و کل یوم نداشتن ... حقیقتش احساس کردم به وطن کمی نزدیک شدم ... توی پرانتز بگم ...تا جایی که من برخورد داشتم .... زبان انگلیسی مردمان اینجا بسیار افتضاح است ... با کمی گشت توی شهر ... طیف شهری که من دیدم ... خانه های آپارتمانی با بالکونهای فراوان بود ... خیلی از ملت توی بالکونها سیگار میکشیدن یا خیابون رو دید میزدن ...چیزی که من در شمال قاره سبز بسیار کم دیدم






No comments:

Post a Comment

Followers

Blog Archive